A piece of cakeمعادل فارسی: مثل آب خوردن- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.All thumbsمعادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا- Hey, Bea. Can you help me out? I don't seem to be able to button up the back of my dress.- Sure. Let's see if I can do it for you.- I guess I'm all thumbs becauseI'm so nervous. I'm already late for my date.- Well, I suppose that being so nervous would make you clumsy and awkward.But don't worry,I'm sure your date will wait.- هي،بی. ميتونی کمکم کنی؟ فکر نمیکنم بتونم دکمههای عقب لباسم رو ببندم.- البته. بزار ببينم ميتونم اين کار رو برات بکنم.- فکر کنم دست و پا چلفتی شدم آخه خيلي عصبی هستم. الآن برای قرار ملاقات ديرم شده.- خب، گمان کنم عصبی بودن تو رو اينقدر بيدست و پا میکنه. امانگران نباش، مطمئنم که دوستت منتظر می مونه.A Slap in the faceمعادل فارسی: تو دهنی- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.Be in the same boatتوضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی)She and her classmates all have to prepare for an exam this week.They're all in the same boat.او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند.Cat got your tongueمعادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی)What's the matter? Cat got your tongue?موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟ (يعني چرا حرف نميزني)Cross your fingerتوضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.- امیدوارم در امتحانت قبول شوی.- When you catch cold, you feel under the weather.- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.
Feel like doing somethingمعنی فارسی: خواستن- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.- من نمیخوام امشب دوباره خونه بمونم، من میخوام یه کاری بکنم.
Get the Axeمعني: اخراج شدنSenior staff are more likely to get the axe because the company can't afford their high salariesاحتمال اينکه کارکنان ارشد اخراج شوند بيشتر است، زيرا شرکت نميتواند از عهده حقوق بالاي آنها بر بيايد.
- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده ميکنم. امشب نميتونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس ميخوني. چرا يک کم استراحت نميکني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نميتونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نميکنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي.
Give Somebody a Cold Shoulderمعني: به سردي با کسي رفتار کردن، به کسي کم محلي کردنWhat have I done to him? He gave me the cold shoulder the whole evening at the party.
مگر من با او چکار کردهام؟ او در مهماني تمام بعد از ظهر را به من کم محلي کرد.
Have a Bone to Pick with Someoneمعني: از کسي گله کردن، به کسی گیر دادنI have a bone to pick with you. Did you eat that chocolate mousse I was saving for my tea?من ميخواهم از تو گله کنم. تو آن شکلاتي را که براي چايام نگه داشته بودم خوردي؟Holy cow!توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده ميشود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است.
Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident.او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي من!»Holy cow! How did she do that?خداي من! او چطور اين کار را کرد؟Horse of a different colorمعني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگEric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color! Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخيهاي او ناراحت نشود. شوخياي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است
Jump out of the frying pan and into the fireمعادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.- من میدانم که شما فکر میکنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.Jump down someone's throatمعني: یقه کسی را گرفتن، با عصبانيت با کسي برخورد کردنYou don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!مجبور نيـستي اينقـدر با عصبانيت با من برخـورد کني! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برميگردم خونه. من قصد ندارم دير بيام!
Once in a blue moonمعني: گهگاه، به ندرت- Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant.- گهگاه من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا میخوریم.- Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon.- به ندرت در شهر سان دیگو برف میبارد.People who live in glass houses shouldn't throw stonesتوضيح: وقتي کسي خودش هم مقصر است نبايد ديگران را سرزنش کند.Janet has often criticized her friend, Lois for driving too fast, yet she herself has had her license suspended for exceeding the speed limit. Lois once tried to tell her that people who live in glass houses shouldn't throw stones, but it didn't do much good. Janet simply didn't accept the fact that she should not pass judgment on other people when she is just as bad as they are.جانت هميشه دوستش لوئيس را بخاطر اينکه با سرعت زياد رانندگي ميکند، سرزنش ميکند، درحاليکه خودش بخاطر سرعت غيرمجاز گواهينامهاش توقيف شده است. لوئيس يک دفعه سعي کرد به او بگويد که وقتي خودت هم مقصر هستي نبايد ديگران را سرزنش کني، اما اين زياد فايده نداشت. جانتاين حقيقت را قبول نکرد که نبايد در مورد ديگران حکم صادر کند وقتي که به اندازه آنها مقصر است.
- تا يک دقيقه ديگه کارم تموم ميشه. صبر داشته باش